زبونة. [ زَب ْ بو ن َ ] (ع ص ) مردی که سخت مانع و محافظ پشت سر خویش باشد. (از لسان العرب ) (از تاج العروس ). زبونة از مردان آن کس است که سخت و مانع ماوراء خود باشد. (متن اللغة). || زبونة از مردان آن است که در او کبر باشد. (متن اللغة). || (اِمص ) بغی و سرکشی و خودسری . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.