زبل الاطفال . [ زِ لُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) فضله ٔ کودک . عذره ٔ کودک . بیرونی آرد: افکنده ٔ کودکان ریشها که در سرپدید آید سود دارد و اگر در آن ریش کرم باشد بمیرد و اگر غذای نارسیده باشد، تریس بهم و قوت سرگین سگ یکسان باشد. (ترجمه ٔ صیدنه ذیل خرو). در اختیارات بدیعی آمده : آنچه اول از طفلان بیرون آید بستانند و خشک کنند و با هم چندان ورق مامیشا و هم چندان نبات در چشم کشند، سپیدی که در چشم بود زایل کند در چند روز. و بهترین زبل طفلان آن بود که از طفلی گیرند که محفوظباشد از تخلیط و بعسل بسرشند و بدان تحنک کنند خناق را نافع و یا در حلق دمند. و همچنین کسی که ورم حلق پیدا کرده باشد و نزدیک مرگ بود و احتیاج بفصد باشداز خناق سخت ، چون زبل کودک خشک کرده بعسل معجون کنند و بر حلق وی طلا کنند بغایت کمال نافع بود و این مجرب است . و باید که غذای کودک سه روز نان تنوری دهند که بنمک خشک کرده باشند و شرابی که اندک مزاجی داشته باشد بوی دهند سه روز پیاپی ، و غذاهای معتدل ، و روزچهارم زبل وی بستانند و خشک کنند و نگاه دارند تا بوقت حاجت . و همچنین اگر غذای وی گوشت مرغ و دراج پخته با آب بود سودمند بود و باید که از غذاهایی که رطوبت داشته باشد نگاه دارند. و اگر نگاه ندارند در فعل و قلت نتن مانند زبل کلاب بود. و زبل اطفال بزرگترین تریاق کسی باشد که پیکان زهردار به وی زده باشند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.