زبغر. [ زِ / زَ غ َ ] (ع اِ) لغتی است در عین مهمله (زبعر) یا همان صواب است . (منتهی الارب ) (محیط المحیط) (اقرب الموارد) (آنندراج ). گیاهی است خوشبو. (ناظم الاطباء). جمعی این لغت را با فتح زاء ضبط کرده اند. و آن لغتی است در زبعر (با عین مهمله ) که عبارت است از مرو کوچک برگ یا اینکه صواب زبغر است (با غین معجمه ) و با عین مهمله خطا است ، و گفته اند زبعره باغین مهمله نوعی دیگر است از مرو که ماخوذ نام دارد.اما ابوحنیفه با تقدیم غین بر باء صحیح دانسته . جوهری و صاغانی این لغت را نیاورده اند. (تاج العروس ).
زبغر. [ زِ ب َ ] (ع اِ) گفته اند لغتی است در زِبعَر. (البستان ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.