زباری . [ زُ ] (اِخ ) ظفر مکنی به ابومنصوربن محمدبن احمدبن محمد (ملقب به زبارة)بن ابی عبداﷲ است . وی مردی صالح عابد پاک و سخی بود و از سوارکاران بشمار میرفت . در نیشابور از ابوعلی بن زبارةاستماع حدیث کرد. و نیز در بخارا از ابوصالح خلف بن محمد خیام و در بغداد از ابوبکر احمدبن سلمان نجار وابوعبداﷲ محمدبن مخلد عطار و در کوفه از ابوالحسین علی بن عبدالرحمن بن مانی کوفی و دیگر افراد این طبقه حدیث شنید و در بیشتر سماعهایش من خود با او بوده ام .دیگران نیز از او حدیث بسیار شنیده و کسب علم کرده اند. من خود در سفر و حضر ایمنی و خطر با او بسیار بسر برده ام و هرگز ندیدم نماز شب را فرو گذارد. وقتی در بغداد در خانه ٔ چهار طبقه ای بسر میبردیم و شبها رابالای بام بیتوته میکردیم ، ابومنصور در نیمه شب از بام فرود می آمد و پس از تجدید وضوء با مشقت فراوان ببام بازمیگشت و ورد (عبادت ) خود را دنبال میکرد. هیچگاه مال خود را از مسلمانان دریغ نمیداشت و هر چه در دست داشت بذل میکرد و از تنگی عیش هراسی نداشت و براستی همچنان بود که فرزدق درباره ٔ پدران پاکش گفته :
لا یقبض العمر بسطاً من اکفهم
سیان ذلک ان اثر و او ان عدموا.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.