زاهر. [ هَِ ] (اِخ ) محمدبن عمر بلخی مکنی به ابوعلی شاعر است و در کودکی از وطن خویش [بلخ ] دور شد و به عراق و شام سفر کرد و بتقلید گروهی از شاعران که لقبی خاص مانند ناجم ، ناشی ، نامی ، زاهی ، طالع و طاهر اتخاذ کرده اند، خود را زاهر ملقب ساخت . سپس به خراسان بازگشت و در نیشابور اقامت جست . وی شعر بسیار میگفت وبدان ارتزاق میکرد. از جمله ٔ اشعار وی این دو بیت است که منسوب به ابوالحسن علی غزنوی است اما من از زبان خود او شنیدم و وی آنها را انشاء خویش میدانست :
اقول و قد فارقت بغداد مکرها
سلام علی عهد العطیفة و الکرخ
هوائی و رائی و المسیر خلافه
فقلبی الی کرخ و وجهی الی بلخ .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.