زالخان جلایر. [ ن ِ ج َ ی ِ ] (اِخ ) برادر یوسف علیخان جلایر از امرای عهد افشاریه اند و شاهرخ شاه فرزند رضاقلی میرزا در اثر توطئه ٔ این دو (به اتفاق چندین تن از رؤسای قبائل ) پس از خلع و نابینا شدن بار دیگر بسلطنت رسید. این داستان بطور اجمال بدین گونه بوجود آمده است : در اوائل سال 1163 هَ . ق . شاهرخ شاه که مورد رنجش چند تن از امراء شده بود نابینا و مخلوع گردید وبجای او میرسید محمد متولی و شاه سلیمان ثانی به سلطنت برگزیده شدند. همسر شاهرخشاه نامه هائی تحریک آمیزبه یوسف علیخان جلائر برادر زالخان جلائر و چند تن دیگر از خوانین نوشت و آنان را به انتقام گرفتن و شستن ننگ و عار از دامان ایلات غیرتمند تشویق کرد و نابیناشدن شاهرخ از آنان پنهان داشت . زالخان و یوسف علیخان با جمعی دیگر متفق شدند و بحمایت شاه برخاستند و نوکرانی (افراد ایل جلایر) را که برای سان دیدن (شاه سلیمان ) آورده بودند دو دو سه سه از دروازه های چهارباغ داخل کرده و شاه سلیمان ثانی را از خلوت بیرون کشیدند و کور کردند و شاهرخ را که بر خلاف نوشته ٔ همسرش نابینا بود دوباره بر سریر سلطنت نشانیدند. (ملخص از مجمل التواریخ گلستانه صص 53 - 55 و ص 64، 65، 330).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.