زاسینت . (اِخ ) شهری بود که پادشاه مخلوع اسپارت بدانجا رفت . مرحوم پیرنیا آرد: دمارت (پادشاه مخلوع اسپارت ) بعنوان اینکه میخواهد به معبد دلف برود حرکت کرد و به زاسینت رفت .... اورا تعقیب کرده خدمه اش را گرفتند ولی اهالی زاسینت او را فرار دادند. (ایران باستان ج 1 ص 666 و 667).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.