ریم . [ رَ ] (ع اِ) فزونی و فضل . گویند: لهذا علی ذاک ریم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فزونی و فضل . (آنندراج ). زیاده . (دهار). || سربار میان دو تنگ بار. سرباری . علاوه . || کوه خرد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || قبر و گور. (ناظم الاطباء). گور یا وسط گور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). گور. (دهار) (مهذب الاسماء). || دوری . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آهوی سپید یا آهوبره . ج ، آرام . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آهوی سپید خالص . (دهار) (از اقرب الموارد). || به لغت عربی نباتی است سپید و سیاه ، سیاه آن گلش زرد و میوه ٔ آن مانند لوبیاو دانه ٔ او مثل دانه ٔ عدس . و قسم سپید او را ثمر و شاخ و گل مانند قسم سیاه ولی رنگ شاخهای آن سپید است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || آخر روز تا درآمد تاریکی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || یک ساعت دراز، گویند: قد بقی ریم من النهار. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). (از مهذب الاسماء). || کجی بار شتر. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || بهره و یا استخوان که پس از قسمت جزور باقی ماند و آن را به جزار دهند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). استخوان مانده . (دهار). || پایه ٔ نردبان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || زمین فراخ بی کشت . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.