رکوبة. [ رَ ب َ ] (ع ص ، اِ) ستور برنشستنی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). آنچه برنشست را شاید. (دهار). ستور حاضر و آماده برای سواری . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ماده شتر صالح برای سوار شدن یا ماده شتر رام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || هر ستور که آماده برای کار است : اللازمة للعمل من الدواب . ج ، رکائب . (از اقرب الموارد). و رجوع به رکوب شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.