رکس . [ رَ ] (ع مص ) برگرداندن و اول چیزی را به آخر آن بردن . (از اقرب الموارد). برگردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). واپس گردانیدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). برگردانیدن و واژگون کردن . (یادداشت مؤلف ). به حالت نخستین بردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || اول چیزی بر آخر نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رکاس بستن شتر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رکاس شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.