روسفید. [ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) روسپید. ممتاز و نامدار و باشرف و برگزیده . (ناظم الاطباء). معزز و ممتاز و دولتمند. (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || درست کار. (ناظم الاطباء).
- روسفید شدن ؛ از عهده کاری خوب برآمدن و سرافراز شدن .
- روسفید کردن ؛ باعث سرافرازی کسی شدن . و رجوع به روسپید شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.