روز سیاه . [ زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از روز بد. (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). || روز ماتم . (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (از انجمن آرا) (از شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). || روز نحس . (برهان قاطع) (ازغیاث اللغات ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). || روز آزار و تشویش . (از برهان قاطع). || کنایه از ایام عاشقی و هجران . (از لغت محلی شوشتر).
- امثال :
پول سفید برای روز سیاه است ؛ از پس انداز کردن برای روزهای تاریک زندگی نباید غفلت کرد. (از فرهنگ عوام ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.