رهیش . [ رَ ] (ع اِ) سودگی و جرح پنجه و سم ستور که ازبر یکدیگر زدن سم به هم رسد در رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ص ، اِ) شتر بسیارشیر یا ناقه ٔ کم گوشت پشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اشتر بسیارشیر. (مهذب الاسماء). || خاک ریزان که نایستد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خاک نرم که در آن نه ریگ بود نه گل . (مهذب الاسماء) || سست لاغربدن کم گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شمشیر و پیکان تنک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیکان تنک . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). || تیر باریک که زمین آن را خراشیده .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کمان باریک و سست سرها به هم درآینده به کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کمان که زهش به قبضه نزدیک بود. (مهذب الاسماء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.