رهایی آمدن . [ رَ م َ دَ ] (مص مرکب ) آزادی رسیدن . خلاص و نجات پیدا شدن :
بند تو است این جسد چرا خوری اندُه
گرت بیاید ز بند تنگ رهایی .
زین بند گران که این تن تست
چون هیچ نیایدت رهایی .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهایی آمدن . [ رَ م َ دَ ] (مص مرکب ) آزادی رسیدن . خلاص و نجات پیدا شدن :
بند تو است این جسد چرا خوری اندُه
گرت بیاید ز بند تنگ رهایی .