رهان . [ رِ ] (ع اِ) ایام الرهان ؛ روز اسب دوانی یعنی روزی که در تاختن اسبها باهم گرو می بندند. (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خیل الرهان ؛ اسبی که در مسابقه ٔ اسب دوانی بر سبقت گرفتن آن بر سر پول و غیره گرو می بندند وصاحب اسب سبقت گیرنده برنده می شود. و در مثل است : «هما کفرسی رهان »؛ در موردی گویند که دو تن در فضل و جز آن برابر و نزدیک اند. و نیز برای دو مسابقه دهنده در دویدن . (از اقرب الموارد). || ج ِ رَهن . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (اقرب الموارد)(از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). رجوع به رهن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.