رقیع. [ رَ ] (ع ص ، اِ) کسی که وصله می کند. (ناظم الاطباء). آنکه رقعه زند. آنکه پینه دوزد. (از فرهنگ فارسی معین ). || کسی که می نویسد. (از ناظم الاطباء). آنکه نویسد. رقعه نویس . (فرهنگ فارسی معین ). || گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرد احمق و بی عقل . (ناظم الاطباء). || آسمان اول یا سایر آسمانها. ج ، اَرقِعَة. حدیث : من فوق سبعة ارقعة، فجیی ٔ به علی لفظ التذکیر کأنه ذهب به الی معنی السقف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آسمان عموماً یا آسمان اول در عرف متقدمین . (از المنجد). آسمان دنیا. (یادداشت مؤلف ). آسمان دنیا یا آسمان ج ، اَرقِعَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (دهار). آسمان یا آسمان اول و در حدیث است : «لقد حکمت بحکم اﷲ من فوق سبعة ارقعة». و هی السموات لأن کل طبق رقیع للاَّخر. ج ، ارقعة. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.