رغامی . [ رُ ما ] (ع اِ) فزونی جگر. (ناظم الاطباء). فزونی جگر. لغة فی المهملة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رِغابی ̍ شود. || شعب قصبةالریه . (ناظم الاطباء). جگرگوشه . (دهار). رگهای شش که مجرای نفس است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || بینی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || گیاهی . (ناظم الاطباء). گیاهی است . لغة فی الرخامی . (از آنندراج ) (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.