رعلة. [ رَ ل َ ] (ع اِ) آنچه از گوش گوسپند و ماده شتر بریده آونگان گذارند. || غلاف سرنره . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شترمرغ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اشترمرغ . (مهذب الاسماء). || نخله ٔ بلند یا خرمابن نر یا بلایه ٔ بارآور. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). نخله ٔ خرمابن بسیاربار. (از اقرب الموارد). خرمای خشک . ج ، رِعال . (مهذب الاسماء). || عیال مرد یا عیال بسیار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). عیال . (از اقرب الموارد). || آنچه ازشاخه و برگ و جز آن اول برآید. || تیزی هر چیزی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || گله ٔ اسبان اندک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پیشروگله یا گله ٔ مقدار بیست یا بیست و پنج . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || گله ٔ گاوان . ج ، اَرعال ، رِعال و ج ج ، اَراعیل . (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
- اَبورِعلَة ؛ گرگ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.