رشوت ستان . [ رِش ْ / رُش ْ وَ س ِ ] (نف مرکب ) رشوه گیر. رشوت گیر. رشوه بگیر. که از کسی پاره اخذ کند. (یادداشت مؤلف ) :
بگو آنچه دانی که حق گفته به
نه رشوت ستانی و نه رشوه ده .
و رجوع به رشوت خوارو رشوه خوار شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشوت ستان . [ رِش ْ / رُش ْ وَ س ِ ] (نف مرکب ) رشوه گیر. رشوت گیر. رشوه بگیر. که از کسی پاره اخذ کند. (یادداشت مؤلف ) :
بگو آنچه دانی که حق گفته به
نه رشوت ستانی و نه رشوه ده .