رشتن . [ رُ ت َ ] (مص ) رنگ کردن . (ناظم الاطباء) (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). حنا بستن به دست و پا. (از شعوری ج 2 ص 19) :
حناست آنکه ناخن دلبند رُشته ای
یا خون بیدلیست که در بند کُشته ای .
برشتی هفت رنگ اکنون بر آنی
که سازی مدخلی در ارغوانی .