رسل . [ رَ س َ ] (ع اِ) پاره ای از هر چیزی . ج ، اَرْسال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جماعت . (اقرب الموارد). || شتران ، و یا شتران از ده تا بیست وپنج ، و کذلک فی الغنم ،یا گله ٔ شتران و گوسپندان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). شتران چندی که هر یک جداگانه به چرا و گردش بپردازند نه بصورت قطار و گله . (از شعوری ج 2 ورق 10).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.