رزاله . [ رِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) رزالت . با این املا که صاحب آنندراج و غیاث اللغات در ذیل رذالة نوشته اند: «و رزاله بکسر اول و زای هوز چنانچه شهرت گرفته به این معنی در هیچ کتاب یافته نشده »، شاید از تصرفات فارسی زبانان درگذشته و یا از اغلاط معروف بوده است و ادیب صابر در این شعر کلمه را به معنی صفت آورده است :
یکی نیک به از هزاران رزاله
یکی شاه به از هزاران بیادق .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.