رذام . [ رُ ] (ع ص ، اِ) نهال خرمابن آماده ٔغرس . (ناظم الاطباء). شاخ انگور نشاندنی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || مصاحب رذل و ناکس . (ناظم الاطباء). مرد ناکس . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || آوند پر و سرشار. (ناظم الاطباء). || پول ناسره . (از متن اللغة). || روان از هر چیزی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.