رخ گیره . [ رَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) به معنی رخ فروز است که دستینه باشد که آنرا چهارتو مانند ریسمان تابیده باشند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). دست اورنجی که چهارتو تافته باشند و پیچیده نیز گفته اند. (آنندراج ) (از انجمن آرا) (رشیدی ). دست ابرنجنی که پیچیده نیز گویند و برخی بی بضاعتان از نقره هم می سازند. (از شعوری ج 2 ص 26).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.