رحراح . [ رَ ] (ع ص ) چیز فراخ پهناور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رحرح . رحرحان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فراخ . (منتخب اللغات ) (غیاث اللغات ). فراخ پهناور. (ناظم الاطباء).
- قدح رحراح ؛ کاسه ٔ فراخ نزدیک تک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رحرح و رحراح و رحرحان ، ازاشیاء؛ واسع منبسط نزدیک قعر و از آن است : و اتی بقدح رحراح ؛ یعنی نزدیک قعر با داشتن فراخی . (از اقرب الموارد).
|| زندگانی فراخ . (دهار). زیست فراخ . (منتهی الارب ). زندگی واسع. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.