رجاع . [ رِ ] (ع مص ) دم برداشتن وکمیز انداختن ماده شتر و ماده خر بطوری که گویی آبستن باشد باآنکه آبستن نبود. (ناظم الاطباء). راجع شدن ماده شتر یا ماده خر. (از اقرب الموارد). دم برداشته بول کردن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || برگشتن طیور از گرمسیر به سردسیر. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). برگردیدن چیزی از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مراجعت . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.