رث ء. [ رَث ْءْ ] (ع مص ) دوشیدن شیر را بر ماست پس سطبر گردیدن آن . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ماست گردانیدن شیر را. || ستایش کردن مرده را و گریه کردن بر آن . لغتی است در رثی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آمیختن چیزی بچیزی . (از اقرب الموارد). || آمیختن و خلط کردن رای خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زدن کسی را. (از اقرب الموارد). || رثیئة ساختن برای قوم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شیر تازه بر ترش ریختن . (تاج المصادر بیهقی ). || فرونشستن خشم کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || ماست دادن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بیمار رثاءة گردیدن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). بیمار رثاءة گردیدن شتر، و آن بیماریی است که در دوش شتر عارض شود وباعث لنگی آن گردد. (آنندراج ). || سطبر گردیدن شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.