رتوب . [ رُ ] (ع مص ) ثابت شدن و بر جای ایستادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حرکت نکردن و قرار گرفتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ایستادن . (دهار)(تاج المصادر بیهقی ). برپا شدن چیزی ، و از آن است : رتب فی الصلاة؛ هرگاه راست بایستد. (از اقرب الموارد). راست ایستادن : رتب رتوب الکعب ؛ راست ایستاد مانند راست ایستادن کعب در مقام صعب . || در وادی بودن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || در شهر ماندن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.