ربعی . [ رِ ] (ع ص نسبی ) منسوب است به رِبْع. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به رِبْع شود. || آنچه در فصل بهار زاده شود. (از اقرب الموارد). موجودشده در فصل بهار. (ناظم الاطباء). || فرزند مرد در جوانی او. (از اقرب الموارد). || پسر متولد شده از شخص در سن پیری . (ناظم الاطباء). || منسوب است به سوی ربیع رابع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || قطعی از قطعهای کتاب ، طول 16 و عرض 9/5 سانتیمتر. (از یادداشت مرحوم دهخدا). || شیشه که مظروف آن چهاریک بطری است . (یادداشت مرحوم دهخدا). || نقشه ای از نقشه های قالی است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.