ربب . [ رَ ب َ ] (ع اِ) آب فراوان . (از اقرب الموارد). آب بسیار. (ناظم الاطباء). || آب گوارا و عذب . (از اقرب الموارد). آب بسیار خوش . (منتهی الارب ). آب گوارا. (ناظم الاطباء). || ج ِ رِبة. (ناظم الاطباء). رجوع به ربة شود. || ج ِ رُبة. (ناظم الاطباء). رجوع به ربة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.