رأس الورغ . [ رَءْ سُل ْ وَ ] (اِخ ) یکی از دهانه های رود سغد است . توضیح اینکه رود سغد از کلاباد داخل بخارا می شد وآنرا دهانهای گشاده قرار داده و در آن دهانها چوب گذاشته بودند و چون تابستان میشد و آب اندک میگشت آن چوبها را یک یک برمی داشتند تا جایی که آب فزون شود و زیادت گیرد و از آن دهانها روانه شود و از آنجا به «بیکند» می رسید و اگر این تدبیر نبود آب چندان بود که بخارا را فرامیگرفت و آن موضع را «خشون » مینامیدند و در پائین شهر نیز دهانهای دیگر بود و آنرا «رأس الورغ » می خواندند. (از احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 94).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.