راست کردار. [ ک ِ ] (ص مرکب ) راست فعل . که کردار براست دارد. نیک افعال و خوش معامله . (آنندراج ). نیکوکار و خوش معامله . (ناظم الاطباء). درستکار. راستکار. صحیح العمل . آنکه در کارها رعایت راستی و امانت کند : و گفت خواهد آمد بشما رسول راستگو و راست کردار. (قصص الانبیاء ص 21). و رجوع به راست کرداری شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.