راحت رسان . [ ح َ رَ /رِ ] (نف مرکب ) آسایش دهنده . (آنندراج ) :
گر زخم یافته دلت از رنج بادیه
دیدار کعبه مرهم راحت رسان شده .
بر سر رگهای بازوی رباب
نشتر راحت رسان آخر کجاست .
دوست بود مرهم راحت رسان
گرنه رها کن سخن ناکسان .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راحت رسان . [ ح َ رَ /رِ ] (نف مرکب ) آسایش دهنده . (آنندراج ) :
گر زخم یافته دلت از رنج بادیه
دیدار کعبه مرهم راحت رسان شده .