ذکر کردن . [ ذِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گفتن . یاد کردن . نام بردن . تذکار :
خورشید رخ ترا کند ذکر
هر ذرّه اگر شود زبانی .
|| گفتن ذکر.تسبیح . تهلیل :
خوردن برای زیستن و ذکر کردن است
تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذکر کردن . [ ذِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گفتن . یاد کردن . نام بردن . تذکار :
خورشید رخ ترا کند ذکر
هر ذرّه اگر شود زبانی .