ذوشوعر. [ ش َ ع َ ] (اِخ )نام وادیی است ببلاد عرب . عباس بن مرداس سلمی گوید:
یا لهف ام کلاب اذتبیتها
خیل ابن هوذة لاتنهی و انسان
لاتلفظوها وشدوا عقد ذمتکم
ان ابن عمَّکم سعدود همان
لن ترجعوها و ان کانت مجلَّلة
مادام فی النعم المأخوذ البان
شنعاء جلل من سوآتها حضن
و سال ذوشوعر فیها و سلوان .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.