ذوالسرح . [ ذُس ْ س َ ] (اِخ ) واد بین الحرمین زاد همااﷲ شرفا. سمی بشجرالسرح هناک قرب بدر و واد آخر نجدی . (تاج العروس ). و یاقوت گوید وادیئی است میان مکّه و مدینة نزدیک ملَل َ. و ابن الاثیر در المرصع گوید: و هم ، موضعی است به شام . و یاقوت گوید: در شام نزدیک بصری واقع است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.