ذفری . [ ذِ را ] (ع اِ) پس سر و گردن . یا پس گوش شتر که خوی کند یا عام است . آنجا که زیر گوش بدانجارسد از گردن . (مهذب الاسماء). پس گردن اشتر. (مهذب الاسماء). || بناگوش . (دهار). زیر گوش . ج ، ذِفرَیات ، ذُفاری ̍. و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید:بکسر ذال بعضی گویند آنجا که گوش بوی رسید از گردن .و در خلاص گفته که : ذِفریان هر دو کنار گوش است . و علاّمه ٔ تفتازانی گوید که ذفری بیخ گوش است . و موضعی که عرق کند در پس گوش . کذا فی بحر الجواهر. و در صراح آمده است : هذه ذفری بدون تنوین ، چه الف آن برای تأنیث است . و برخی از علماء عربیت این کلمه را در حال نکره بودن منون خوانند و یجعل الفها للالحاق بدرهم .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.