ذرور. [ ذُ ] (ع مص ) برآمدن آفتاب . دمیدن خورشید. دمیدن صبح . طالع شدن روز. طلوع . برآمدن آفتاب وماه و ستاره . (زوزنی ). || ذرور لحم ؛ نزاری و لاغری گوشت . (از اقرب الموارد). || لرزانی گوشت از لاغری . تشنّج لحم . تَخدَّدُ لحم . (از اقرب الموارد). || پاشیدن داروهای پراکندنی و پاشیدنی بر جراحت و قرحه : ینفع [ الاَّبنوس ] حرق النار ذروراً. (ابن البیطار). || دمیدن گیاه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.