دیودلی کردن .[ وْ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دلیری کردن :
دیودلی میکنند بر سر خاتم
خاتم جمشید داشتن نه گزافست .
بکنم دیودلی هابسفر
تا سلیمان شوم ان شأاﷲ.
گنبد آبگینه گون نیست فرشته خوی و رو
سنگ بر آبگینه زن دیودلی کن ای پری .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیودلی کردن .[ وْ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دلیری کردن :
دیودلی میکنند بر سر خاتم
خاتم جمشید داشتن نه گزافست .