دیر کهن . [ دَ رِ ک ُ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زمان بسیار قدیم . (یادداشت مؤلف ) :
هزار دگر بود خود ساخته
ز دیر کهن نغز پرداخته .
|| دنیا. (یادداشت مؤلف ) :
از زبان سوسن آزاده ام آمد بگوش
کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیر کهن . [ دَ رِ ک ُ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زمان بسیار قدیم . (یادداشت مؤلف ) :
هزار دگر بود خود ساخته
ز دیر کهن نغز پرداخته .