دیجور. [ دَ ] (ع ص ، اِ) خاک . (منتهی الارب ). مطلق خاک . (از تاج العروس ). خاک تیره ٔمایل به سیاهی چون خاکستر. (از اقرب الموارد). اسوددیجور؛ سیاه برنگ خاکستر. (از اقرب الموارد). || نیک مایل بسیاهی . (منتهی الارب ). تیره رنگ مایل بسیاهی . (منتهی الارب ) (از شرح قاموس ). || نیک تاریک . (منتهی الارب ). || انبوه از نبات خشک (و الیاء زائدة). (منتهی الارب ). نیک تاریک از گیاه خشک شده بسبب سیاهی آن . (از اقرب الموارد). || تاریکی . (منتهی الارب ). ظلمت . (تاج العروس ). ظلام . دیمة دیجور؛ باران سیاه . (اقرب الموارد). لیل دیجور و لیلة دیجور؛ شب تاریک . (از تاج العروس ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.