دک . [ دَک ک ] (ع ص ) أرض دک ؛ زمین کوفته و هموارکرده ، و کذلک مکان دک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زمین کوبیده و هموار. (فرهنگ فارسی معین ). ج ، دُکوک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : فلما تجلی ربه للجبل جعله دکاً، و خَرَّ موسی صعقاً. (قرآن 143/7)؛ و چون خدایش برای کوه تجلی کرد آنرا کوفته و ریزه ریزه قرار داد، و موسی بیهوش به روی درافتاد. || (ِا) ریگستان هموار. || توده . (منتهی الارب ). ج ، دِکاک . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.