دژبرو. [ دُ ب ُ / ب َ ] (ص مرکب ) (از : دژ + برو، مخفف ابرو) گره بر ابرو زننده .(برهان ). بدخوی . زشت خوی . روی ترش کننده و عبوس کننده . (ناظم الاطباء). || خشمگین . قهرآلود. (برهان ) بدخشم . (آنندراج ). خشم آلود. غضبناک :
یکی دژبرویست پرخاشخر
کز او هست شیر ژیان را حذر.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.