دوسر. [ دَ س َ ] (ع ص ، اِ) شیر سخت و قوی جثه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || شتر بزرگ هیکل و توانا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || اسب دفزک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || نره ٔ ستبر. (منتهی الارب ). || هر چیز قدیم و کهنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تلخ دانه که در گندم می باشد. تلخ دانه که در میان زراعت جو و گندم روید. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از اقرب الموارد). بعضی آن راالزن خوانند برگش به برگ گندم مانند است . (نزهة القلوب ). گندم دیوانه . (منتهی الارب ). زوان . (بحر الجواهر). زن خوانند و آن حشیشی است که در میان گندم روید و به شیرازی تخم کرکاس خوانند و بهترین آن سیاه رنگ بود و وی ملین ورمها بود و داء الثعلب را سود دهد. (از تحقه ٔ حکیم مؤمن ) (از اختیارات بدیعی ) (از صیدنه ٔابوریحان بیرونی ). ذوان . زوان . و حب و دانه ٔ آن را زن نامند. سعیع. سِنف . معرب آن دوصل است . (یادداشت مؤلف ). علفی است که در میان زراعت گندم و جو روید و از اینجاست که گویند خوشه یک سر دارد؛ یعنی آن علف دوسر خوشه نیست . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). دوسر از انواع غلات (از تیره ٔ گندمیان ) است که سنبله های آن بهم فشرده نیست و در نقاط مرطوب و سردسیر می روید. (گیاه شناسی گل گلاب ص 318). || گیاهی که دانه ٔ آن را ماش گویند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.