دهق . [ دَه ْ ] (ع مص ) شکستن چیزی را و بریدن یا سخت فشردن چیزی را و شکنجه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شکستن . (المصادر زوزنی ). || زدن کسی را. || پر کردن جام را. پر کردن . (از المصادر زوزنی ). || سخت ریختن آب را. (از لغات اضداد است ). (منتهی الارب ). || بخشیدن به کسی اول مال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پاره کردن . (المصادر زوزنی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.