دهرنکوهی . [ دَ ن ِ ] (حامص مرکب ) صفت دهرنکوه . (یادداشت مؤلف ). بدگویی و شکایت از دنیا و نکوهش بخت . (ناظم الاطباء). شکایت دنیا کردن و بداو گفتن باشد چه دهر به معنی دنیا و عالم سفلی و نکوهی به معنی عیب جویی و بدگویی باشد. (برهان ) (آنندراج ). مذمت و شکایت از روزگار. (از شرفنامه ٔ منیری ).
- دهر نکوهی کردن ؛ به نکوهش و مذمت دنیا پرداختن :
دهر نکوهی مکن ای نیک مرد
دهر بجای من وتو بد نکرد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.