دنیایی . [ دُن ْ ] (ص نسبی ) دنیاوی . دنیوی . || (اِ) مال . مکنت . ثروت . (یادداشت مؤلف ) : از دنیایی آنچه بود ترک کردم الا اندک ضروری . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی حاشیه ٔ ص 2). و مرا از دنیایی چیزی نیست که تاوان بدهم . (قصص الانبیاء ص 142). احتیاج به دنیایی خواهد بود چون لشکر و اخراجات داری . (مزارات کرمان ص 122). رجوع به دنیا و دنیاوی شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.