دلالت . [ دَ ل َ ] (ع اِمص ) دلالة. راهنمایی . هدایت . راهبری . (ناظم الاطباء). ره نمایی . راه نمونی . ره نمونی . هدی . (از منتهی الارب ) : دلالت برجها بر نکاح چونست . دلالت برجها بر فرزندان و زادن چونست . دلالتشان [ دلالت برجها ] بر اندامهای مردم چونست . دلالت کواکب بر سویهای جهان چگونه است . دلالت هر کوکبی همیشه بر حال خویش ماند یا بگردد. (التفهیم ص 321 و 323 و 359 و 361).
ز بس که معنی دوشیزه دید با من لفظ
دل از دلالت معنی بکند و شد بیزار.
بوحنیفه (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 381). کلیله گفت انگار که به ملک نزدیک شدی ... به کدام دلالت به منزلتی رسی . (کلیله و دمنه ). به ابلاغ رسالت و اظهار دلالت مثال داد. (سندبادنامه ص 3). افشاء دلالت و اظهار معجزات فرمود. (سندبادنامه ص 6). || نشان . علامت . نمایش . (ناظم الاطباء). || بیان . استدلال . حجت . برهان . (ناظم الاطباء). برهانی که برای اثبات امر آورند. || (اصطلاح منطق ) هرچیزی که از علم به آن علم به چیزی دیگر لازم آید. (ناظم الاطباء). بودن چیزی است به حالتی که از علم به او علم به چیز دیگر لازم آید، و شی ٔ اول را دال یا دلیل خوانند و ثانی را مدلول . (از نفائس الفنون ) (تعریفات جرجانی ). بودن شی ٔ به این حیثیت که لازم می شود از علم آن شی ٔبر شی ٔ دیگر چنانچه از علم بر وجود مصنوع علم بر وجود صانع حاصل می شود، و اقسام دلالت بسیار است . (از غیاث ). رابطه ٔ بین دو امر، در صورتی که از علم به یکی علم به دیگری حاصل شود، و آن راهنمایی لفظ است به معنی . دلالت بر سه قسم است طبعی و عقلی و وضعی ، و هریک از آن سه قسم بر دو قسمند یکی دلالت لفظی و دیگر دلالت غیرلفظی . (فرهنگ علوم عقلی ). خواجه نصیر طوسی در اساس الاقتباس (ص 26
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.