دفل . [ دِ ] (ع اِ) گیاهی است تلخ که به فارسی خرزهره نامند. (منتهی الارب ). دفلی . (از اقرب الموارد). ورجوع به دفلی و خرزهره شود. || قطران که به شتران گَرگین مالند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قیر که در خنور و کشتی مالند تا آب نزهد از وی . (منتهی الارب ). زفت . (اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.