دعث . [ دَ ] (ع مص ) باریک نمودن خاک برزمین به دست یا پا. (از منتهی الارب ). نرم کردن خاک بر روی زمین بوسیله ٔ پا یا بوسیله ٔ دست و غیر آن . (از اقرب الموارد). || پیمودن و گام نهادن در زمین . (از ذیل اقرب الموارد از تاج ). || رسیدن کسی را فراخه و سستی ، و فعل آن مجهول بکار رود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بیمار شدن اول بار. (المصادر زوزنی ). || (اِ) اول بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.